یاعلی ابن الموسی الرضا

  • خانه 

انسان شناسي افلاطوني

18 اردیبهشت 1397 توسط آسيه محمدي آدرگاني

در انسان‌شناسي افلاطون، بنابه نظريه مُثل، اصل انسانيت در بطن و متن طبيعت وجود تمام عيار و تجسم تام ندارد؛ بدين معنا كه در عين حال كه حضور دارد ولي مفارق هم هست. منشأ انسانيت مثل است، نه افراد دم دستي. در اين حالت نوعي فاصله و غيبت ميان افراد انساني و انسانيت ملاحظه مي شود. افراد انساني از انسانيت بهره‌مند هستند و گويي تنها سايه انسانيت بر سر آنها است. انسان افلاطوني واقعيتي مركب است از تن و روان. روان انساني پيش از بدن موجود است و در مثل از نوعي حيات برخوردار است. نفس انساني به عنوان واقعيتي متمايز از بدن و مجرد و به عنوان مهم‌ترين عنصر وجود آدمي از سه بخش تشكيل مي‌شود كه عبارت اند از عقل، اراده و اميال يا شهوات. پيوند روان و تن نزد افلاطون مانند رابطه مرغ و قفس يا ناخدا و كشتي يا راننده و گاري(يا ماشين) است. نظريه فطرت(innatism) اين فيلسوف نيزاز اين قرار است که انسان ازيک سلسله دانايي هاي ومعلومات(تصوري وتصديقي) فطري و غيراکتسابي که منطوي در نفس او هستند، برخوردار است. نفس پس از مرگ- حداقل جزء عقلاني آن- باقي است.16

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاعلی ابن الموسی الرضا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس